علی دایی: پیش از بازی استقلال با خودم مارگیر به رختکن می برم

 علی دایی: پیش از بازی استقلال با خودم مارگیر به رختکن می برم
سرمربی تیم فوتبال راه آهن گفت: «یک خواهش از داور بازی با استقلال دارم؛ طوری سوت بزن که حق تیمی ضایع نشود...»

جام نیوز:همه چیز خیلی ناگهانی و سریع اتفاق افتاد. حوالی ساعت 11 ظهر روز سه شنبه داشتم برای مطالب سایت برنامه ریزی می کردم که به یک باره به سرم زد با علی دایی مصاحبه کنم.


تلفنی با بهمن دهقان، دوست، یاور و مشاور صدیق علی دایی تماس گرفتم که برای مصاحبه با سرمربی راه آهن هماهنگ کنم. بهمن دهقان فرصت خواست و دقایقی بعد خودش تلفن زد و می خواست بداند آیا می توانم تا ساعت 12 خودم را به محل تمرین راه آهن در ورزشگاه خیریه عمل برسانم یا نه؟


بلافاصله ماجرا را با ایما و اشاره با دوست خوبم مهدی هژبری در میان گذاشتم و او هم به من فهماند که چه فرصتی از این بهتر؟!


یک تاکسی گرفتیم و دو تایی راه افتادیم. حالا بماند که آقای راننده مسیر را گم کرد و با دقایقی تاخیر به ورزشگاه خیریه عمل (در غرب تهران) رسیدیم و بالاجبار عجولانه شروع به مصاحبه کردیم. امیدوارم این شتابزدگی روی گفتگو با علی دایی تاثیر منفی نگذاشته باشد!


نگارنده (مهدی یکتا) فرصت گفت و گو با صدها فوتبالیست، مربی و ورزشکار را در عرصه ورزشی داشته ام. این شانس را داشته ام که با مردانی چون مرحوم ناصر حجازی، خداداد عزیزی، علی کریمی، علی پروین، جواد نکونام، کریم باقری، مجتبی محرمی، مهدی هاشمی نسب و... هم صحبت شوم و آنچه همیشه مرا مجذوب برخی از این دوستان و همین طور علی دایی کرده، بی نیازی از ضبط صوت بوده است.


علی دایی با وجود تمام انتقاداتی که به او وارد یا ناوارد است، اهل تکذیب حرف هایش نیست. کافی است به شما اعتماد داشته باشد، آنگاه سفره دلش را باز می کند و برخلاف خیلی ها حرف دلش را می زند. در طول مصاحبه هم خیلی کم از جمله ننویس استفاده می کند و در طول سال ها رابطه احترام آمیزی که به عنوان یک ورزشی نویس با علی دایی داشته ام، دوستی صادقانه ای هم بین ما برقرار شده است.


نه از جنس آن دوستی هایی که او با من خوب باشد و من هم بی دلیل از او خوب بنویسم. در طول این سال ها در مقاطعی هم سوء تفاهماتی پیش آمده، اما به شخصه برای علی دایی، کارش، غرورش و سرخم نکردن اش احترام قائل هستم و...


شاید کنار زمین تمرین تیم راه آهن و روی صندلی پلاستیکی بهترین جا برای مصاحبه با علی دایی نباشد، اما این گپ نیمروزی از هر جهت برایم جذاب است. چون پیش بینی نشده و غیرمنتظره انجام شده و با وجود آنکه کوتاه تر از آن چیزی که فکر می کردم شد، با این وجود بکر است. ضمن تشکر از دوست خوب مهدی هژبری که در طول مصاحبه همراهی ام کرد، از شما می خواهم این گفتگوی نه چندان بلند را بخوانید.


* اخیرا اعتراض هایی بر سر عدم میزبانی تیم هایی مثل راه آهن در بازی با تیم های استقلال و پرسپولیس داشته اید، ماجرا چیست؟ می شود بیشتر توضیح بدهید؟
- بله، من هنوز هم به این مساله اعتراض دارم. نمی خواهم علیه کسی یا تیمی هم حرف بزنم، فقط فکر می کنم در بازی مقابل تیم های استقلال و پرسپولیس حق سایر تیم های تهرانی خورده می شود. این که نمی شود ما در بازی با دو تیم استقلال و پرسپولیس در ورزشگاه آزادی مهمان باشیم! آیا این درست است؟ باید این مساله به روش ساده حل شود، چون شانس میزبانی از ما و سایر تیم های تهرانی گرفته شده و این اصلا عادلانه نیست.


* بازی رفت مقابل استقلال را با وجود ارایه یک نمایش مطلوب واگذار کردید، نگران مسابقه روز جمعه و بازی برگشت نیستید؟
- متاسفانه نمی دانم چه اتفاقی افتاد که قبل از بازی با استقلال آرامش ما در رختکن تیم به هم خورد و...


* منظورتان ورود همان مار معروف به رختکن تیم راه آهن است؟
- واقعا هنوز هم سر درنیاوردم و خودم هم نمی فهمم که چگونه مار به رختکن ما راه پیدا می کند؟ آن هم روز بازی با استقلال... (لحظه ای سکوت می کند!)


* یعنی چه؟!
- یعنی اینکه حس می کنم این مساله اتفاقی نبوده است. (بعد لبخند می زند و ادامه می دهد) این مرتبه قصد دارم پیش از بازی با استقلال یک مارگیر با خودم به رختکن راه آهن ببرم تا مشکل بازی قبلی دوباره تکرار نشود!


* شما یکی از کسانی هستید که معتقدید راه آهن خیلی از داوری متضرر شده است، در این رابطه صحبتی ندارید؟
- متاسفانه برنامه پربیننده 90 چند صحنه بازی تیم ها را به دلخواه انتخاب و همان را به نمایش می گذارد تا کارشناسان قضاوت کنند. در حالی که اگر این صحنه‌های مشکوک به درستی به تصویر کشیده می شد، همه متوجه می شدند تیم ما در فصل جاری چقدر از اشتباهات داوری ضرر کرده است. با این حال من به حرف و حدیث ها پیرامون داوری کاری ندارم و معتقدم ما داوران خوب و با وجدانی داریم و تنها خواسته ام از داور بازی با استقلال این است که طوری قضاوت کند و سوت بزند که حق هیچ تیمی ضایع نشود.


* راستی نظرتان درباره قضاوت محسن قهرمانی در دربی هفتاد و ششم پایتخت و چند صحنه مشکوک که پرسپولیسی ها اعتقاد به پنالتی داشتند، چیست؟
- (با بی میلی) دربی را نگاه نکردم! بنابراین هیچ نظری هم درباره آن و نحوه قضاوت آقای قهرمانی ندارم، چون کارشناس داوری نیستم.


* آیا دست های پشت پرده در فوتبال ما وجود دارد؟ یا بهتر است بپرسیم شما اعتقادی به این مساله دارید؟
- ساده لوحانه است اگر بگوییم چنین اتفاقاتی در فوتبال ما نمی افتد، چرا که در همه جای دنیا هم چنین مسایلی پیش می آید و اخیرا هم افشاگری هایی درباره نتایج 380 بازی باشگاهی در اروپا انجام و ثابت شده است. منتهای مراتب چون ما در ایران مدرک و سند نداریم، نمی توانیم در مورد این مساله حرف زده و اظهار نظر کنیم.


* ولی در اروپا شرط بندی عامل اصلی فساد در فوتبال است، در حالی که در ایران...
- (حرف مان را قطع می کند) در ایران هم شرط بندی بر سر نتایج فوتبال وجود دارد، بنگاه های مخفی شرط بندی فراوانی به شکل زیرزمینی فعالیت می کنند که بر سر مسابقات باشگاهی داخلی شرط می بندند!


* امروز (سه شنبه) قرار است جلسه کمیته انضباطی بر سر دعوای شما و سردار رویانیان برگزار شود، در این رابطه نظری ندارید؟ (توضیح آنکه این مصاحبه ساعتی پیش از جلسه کمیته انضباطی انجام شد!)
- البته ما یک جلسه هم پیش از این برگزار کردیم که آقایان خودشان را به آن راه زدند و درباره طلب من اظهار بی اطلاعی کردند. امیدوارم امروز (سه شنبه) کمیته انضباطی یک تصمیم عادلانه بگیرد.


* شنیدیم یحیی گل محمدی، سرمربی فعلی پرسپولیس و دوست صمیمی شما خیلی سعی کرد علی دایی و رویانیان را آشتی دهد، اما نشد؛ آیا این خبر صحت دارد؟
- خیر، اصلا و ابدا!


* و اینکه شما یحیی گل محمدی را به عنوان سرمربی به مسئولان صبای قم معرفی کردید، چطور؟
- (با تعجب) من؟!


* بله، جایی این خبر را خوانده بودیم و...
- (با خنده) وقتی باید از بین شایعات موضوعی را بفهمی، خنده دار می شود. من فقط زمانی که در تیم صبای قم بازی می کردم، یک بار یحیی را به این تیم معرفی کردم، آن هم به عنوان دفاع وسط و نه مربی! آن مقطع تیم ما در پست دفاع میانی دچار کمبود بود و من گل محمدی را پیشنهاد دادم که اتفاقا جذب صبای قم شد، ولی از این حرف ها و شایعات سردرنمی آورم.


* مربیگری در راه آهن کمی سخت نیست؟
- سخت است، اما من به داشتن مدیرانی دلسوز و بازیکنانی شایسته و جوان افتخار می کنم و نهایت تلاش خود را به خرج می دهم تا تیم راه آهن را به جایگاه واقعی اش برسانم.


* منظورمان را روشن تر می گوییم، علی دایی که بایرن مونیخ را به دلیل فیکس نبودن ترک می کند و در ورزش جاه طلب است، به جای مربیگری کردن در تیم های بزرگ می آید و در راه آهن مشغول به کار می شود. قبول ندارید می توانستید با مربیگری در تیم های بزرگتر موفقیت های دوران بازی را تکرار و قهرمانی های بیشتری کسب کنید؟
- اولا من جاه طلب نیستم، اگر هم در دوران بازی دنبال چیزی بودم، اول به توانایی خودم فکر می کردم، ولی درباره سوال شما باید بگویم به دلیل مشکلات کاری نمی توانم خارج از تهران کار کنم. در تهران هم دو تیم بزرگ مربیان خوب خود را انتخاب کرده اند که مشغول به کار هستند و... البته راه آهن هم یک تیم قدیمی و ریشه دار است و خوشحالم که در این تیم بی‌حاشیه مشغول فعالیت هستم.


* اگر الان سرمربی راه آهن نبودید، کدام تیم لیگ برتری را انتخاب می کردید؟
- (خیلی جدی) در حال حاضر من سرمربی تیم راه آهن هستم و به هیچ تیم دیگری فکر نمی کنم. یعنی از لحاظ حرفه ای هم درست نیست که بخواهم به فکر تیم دیگری باشم و از کار در راه آهن لذت می برم.


* گفته بودید سهمیه آسیا را به همراه راه آهن کسب می کنید، آیا هنوز هم شانسی دارید؟
- من نگفتم که سهمیه آسیا را می گیرم، گفتم تمام سعی مان را می کنیم به این هدف مهم برسیم حالا هم به دنبال این مساله هستیم.


* آخرین بار کی به مناطق زلزله زده آذربایجان رفتید؟
- به نظرم صحبت کردن در این رابطه چندان جالب نیست، چون یک کاری برای دل خودم انجام دادم و دوست ندارم رسانه ای شود!


* فکر نمی کنید رسانه ای شدن کارهای خیرخواهانه ورزشکار معروفی چون علی دایی تبلیغ بسیار خوبی برای سایر مردم جهت مشارکت در امور خداپسندانه باشد؟ چرا دوست ندارید این کارهای شما و همین طور ساخت و احداث پرورشگاه مجهز در اردبیل به اطلاع افکار عمومی برسد؟
- تا زمانی که عزم ملی نباشد، مشکلات و گرفتاری مردم از جمله زلزله زدگان آذربایجان حل نخواهد شد. با این روند از هزار تا مثل علی دایی هم کاری ساخته نیست. کاش می توانستم کاری برای این مردم انجام دهم، اما متاسفانه توانایی اش را ندارم. به نظرم شما باید از مسئولان بخواهید تا به درد دل مردم گوش بدهند و پاسخگو باشند و نه من علی دایی که بیایم و کارهای کوچکم را توی بوق و کرنا کنم.


* شاید برخی ها بدترین حادثه زندگی شما را همان تصادف وحشتناک در راه بازگشت از اصفهان و نزدیکی های کاشان بدانند، اما شنیدیم علی دایی در کودکی هم داخل حوض خالی افتاده، بیهوش شده و...
- باور کنید بدتر از این هم بر سرم آمده، اما خواست آن بالایی بوده که این حوادث را به سلامتی پشت سر بگذارم. به همین خاطر هم همواره شکرگذار خدا هستم و همه چیزی را که در زندگی به دست آوردم، مدیون رحمت الهی ام.


* برخی ها اعتقاد دارند خدا علی دایی را خیلی دوست دارد.
- بله، من علی دایی هم خدا را دوست دارم و همان طور که گفتم در تمام افتخاراتی که کسب کردم، اول لطف خدا و سپس تلاش خودم را دخیل می دانم.


* شنیدیم در جمع های خصوصی، مربیگری در اروپا را بزرگترین آرزوی ورزشی خود خوانده اید؟
- نمی دانم اسمش را چه می توان گذاشت، ولی همیشه دوست دارم یک روزی در اروپا مربیگری کنم و مطمئن هستم چنانچه تلاش کنم و کمی هم صبر به خرج بدهم، می توانم به این هدف هم برسم مطمئن باشید.


* فکر نمی کنید اگر راهی را که وحید هاشمیان برای مربیگری رفت، شما هم همان راه را می رفتید، زودتر به این هدف متعالی می رسیدید؟
- نمی دانم شما خبرنگاران چرا این قدر به مقایسه کردن علاقه دارید؟! (می خندد و ادامه می دهد) شرایط زندگی من با وحید فرق می کند و هاشمیان به دلیل شرایط زندگی اش این مسیر را انتخاب کرد و من هم مسیر فعلی را. خانم وحید در آلمان زندگی می کند و شما باید این مساله را هم لحاظ کنید.


* قبول کنید خیلی دشوار است که بخواهید با مربیگری کردن در فوتبال ایران به نیمکت تیم های اروپایی برسید.
- (با قاطعیت فراوان) نه، برای من علی دایی هیچ کار سخت و غیرممکنی وجود ندارد. همیشه ناراحت می شوم وقتی می بینم برخی ها از کلمات و واژه های منفی مثل غیرممکن، سخت، نمی شود و نه استفاده می کنند. من یکی تلاشم را می کنم و با توکل به خدا به آنچه در سر دارم می رسم. البته به خواست خدا هم خیلی اعتقاد دارم و می دانم که بدون اراده آن بالایی برگ از درخت نمی افتد.


* حالا یک سوال خاص داریم، چنانچه بار دیگر سرمربیگری تیم ملی به شما پیشنهاد شود، آیا حاضرید باز هم این مسوولیت بزرگ را برعهده بگیرید؟
- با این آدم ها راستش را بخواهید نه! (ناگهان چیزی به یادش می آید) همه ایران علی دایی را می شناسند و خوب می دانند من حاضر به هر جانفشانی برای مملکتم هستم، اما در شرایط فعلی زمینه کار فراهم نیست.


* راستی علی کفاشیان می خواهد کاندیدای ریاست کنفدراسیون فوتبال آسیا شود و به تازگی اعلام کرده چنانچه علی دایی تمایل داشته باشد، حاضر است به نفع شما کنار برود تا علی دایی کاندیدای ریاست AFC شود، نظری در این ارتباط ندارید؟
- (لبخند رضایتمندی بر لبانش می نشیند) برای آقای کفاشیان آرزوی موفقیت می کنم و ان شاءا... روزی شاهد این باشیم که یک ایرانی رییس کنفدراسیون فوتبال آسیا شود.


* برخی منتقدان معتقدند علی دایی هم مثل میشل پلاتینی باید به جای مربیگری کردن وارد عرصه های مدیریتی فوتبال شود، نظر خودتان چیست؟
- بعضی وقت ها ما در خواب و خیال زندگی می کنیم و چشم مان را به روی واقعیت ها می بندیم. شما به من بگویید آیا در شرایط فعلی فوتبال مان و مشکلات اقتصادی و مالی توان مبارزه با لابی و دلارهای سایر کشورهای آسیایی را برای تصدی کرسی های معتبر AFC داریم؟


* انصافا خیر!
- خب همین است. من که نمی توانم بدون در نظر گرفتن شرایط بروم و کاندیدای AFC یا هر کرسی دیگری شوم. این پست ها نیاز به لابی قوی، رایزنی و هزار حمایت داخلی و خارجی دیگر دارد که در وضعیت کنونی امکان پذیر نیست.


* خداحافظی سیدمهدی رحمتی شوک عجیبی به جامعه فوتبال وارد کرد، فکر می کنید این کار درست بود یا نه؟
- نظر من هیچ چیز را درباره این اتفاق عوض نمی کند، اما آرزو می کنم همه کسانی که توانایی خدمت به تیم ملی ایران را دارند برگردند و کمک کنند تا تیم کشورم به جام جهانی برود، چون با نرفتن به جام جهانی خیلی ضرر می کنیم، همه ما!


* در زمان سرمربیگری شما در تیم ملی هم چنین اتفاقاتی نظیر اختلاف عمیق سیدمهدی رحمتی و جواد نکونام وجود داشت؟
- گفتم که، وارد این مسایل نمی شوم. اصلا جواب دادن به این سوال چه دردی را دوا می کند؟ (خودش به جای ما جواب می دهد) بگذریم!


* اگر شما به جای کارلوس کی‌روش بودید، در قبال خداحافظی غیرمنتظره و عجولانه رحمتی چه تصمیمی می گرفتید؟ یادمان هست زمان شما هم مشکل مشابه ای برای کریمی پیش آمد و ...
- قضیه کریمی و رحمتی خیلی فرق می کرد. شرایط من هم با کی‌روش فرق می کند. به شخصه از مقایسه خوشم نمی آید. نه دوست دارم با کسی مقایسه شوم و نه کسی خود را با من قیاس کند. در زمان سرمربیگری من در تیم ملی کسی نمی آمد همین طوری و بی دلیل بگوید که دیگر نمی خواهم در تیم ملی بازی کنم و...


* ولی ببخشید! همان زمان شما هم علی کریمی مثل رحمتی از تیم کنار کشید!
- علی کریمی خودش نخواست برگردد. یک سری مسایل پیش آمد که رفت و با این حال من دوباره او را دعوت کردم. اگر اشتباه نکنم سر بازی پرسپولیس با ابومسلم بود که تا آخرین لحظه بازی را دیدم، نفرات را انتخاب کردم ولی خود کریمی اعلام کرد که دیگر برنمی گردم.


* که دیگر هم از سوی شما به تیم ملی دعوت نشد و...
- بله، من یک وظیفه ای را انجام دادم چون به عنوان مربی باید بهترین ها را دعوت می کردم، یعنی هر کس آماده تر بود به اردو فرا می خواندم و پیش وجدان خودم شرمنده نیستم.


* بحث علی کریمی شد و ناگهان اختلافات گذشته شما به یادمان افتاد. خاطرمان هست جایی گفته بودید علی کریمی بچه صاف و ساده و دوست داشتنی است و این دیگران هستند که او را کوک می کنند و...
- اصلا دوست ندارم به گذشته برگردم. خواهش می کنم قید این سوالات را بزنید. اختلافات گذشته من و علی کریمی چه دردی از فوتبال مان دوا می کند؟ ما با یکدیگر همبازی بودیم و تمام اتفاقات گذشته را باید فراموش کرد و خاطرات خوب را در ذهنمان زنده کنیم. این حرف ها به نظرم بی فایده است.


* خیلی دلمان می خواست این سوال را رو در رو از شما بپرسیم: فراموش نکرده ایم که پس از بازی با امارات به بالاخواهی حسین کعبی با پلیس امارات در افتادید. بعد از آن اتفاق رسانه های آن کشور شما را مغرور خواندند، ولی این اتفاق باعث غرور و افتخار بسیاری از ایرانی ها شد، ماجرا چه بود؟
- من همیشه سعی دارم که این طوری باشم، یعنی از بازیکنم دفاع کنم. پلیس امارات می خواست برخورد ناخوشایندی با حسین کعبی انجام دهد و به سمت او حمله کرد و به حسین فحاشی کردند. متاسفانه چند مسئول ایرانی هم که در صحنه حضور داشتند، خودشان را به ندیدن زدند و از آن طرف رفتند. وقتی این صحنه تلخ و زشت را دیدم، نتوانستم خودم را کنترل کنم و وظیفه ام بود که جلو بروم و از حسین دفاع کنم.


* این در حالی بود که در همان مقطع فعالیت های اقتصادی و مراوداتی هم با اماراتی ها داشتید، این طور نیست؟
- دقیقا، می دانستم شاید مشکلاتی در راه کارهای تجاری ام به وجود بیاید، اما از انسانیت به دور بود که بخواهم به خاطر منافع خودم اجازه بدهم بازیکنم در کشور غریبه دچار مشکل شود.


* لابد می دانید که اماراتی ها در زمان ورود ایرانیان به فرودگاه دبی چقدر مشکل تراشی می کنند و برای هموطنان ما دردسر به وجود می آورند؟ بر همین اساس خیلی از ایرانی ها از لقب مغرور که اماراتی ها به شما دادند، خوشحال شدند.
- من مغرور نیستم، ولی وقتی پای منافع ملی و اسم ایران وسط می آید، نمی توانم سکوت کنم. البته باید اشاره کنم بیشترین دوستان و حتی طرفداران من به غیر از ایران در آسیا، در کشور امارات هستند و همواره هم به علی دایی احترام گذاشته اند، ولی آن روز حس کردم بازیکن و هموطنم دچار مشکل شده و بر حسب وظیفه جلو رفتم.


* علی آقا، روزی که خیلی ترسیدید کی بود؟
- روز و ساعت و دقیقه اش را به خاطر نمی آورم، اما همیشه از خدا می ترسم. احساس می کنم یکی آن بالا هست و باید حواسم جمع باشد.


* حالا از روزی بگویید که از بنده خدا ترسیدید.
- خدا را شکر در طول زندگی ام چنین روزی را تجربه نکردم. در زندگی ام از هیچ احدی غیر از خدا نترسیدم و به خاطر همین هم سرم همواره بالاست.


* ما اسم چند نفر را می آوریم و تعریفی خلاصه از شما می خواهیم.
- بفرمایید


* محمد مایلی کهن
- ان شاءا... که موفق باشد.


* امیر قلعه نویی
- مربی موفق.


* خداداد عزیزی
- همبازی و دوست قدیمی.


* علی کریمی
- یکی از بهترین های فوتبال ایران.


* علی کفاشیان
- رییس آینده کنفدراسیون فوتبال آسیا!


* حبیب کاشانی
- یار بی وفا.


* سردار رویانیان
- ...


* علی دایی
- بنویسید علی دایی!




گردآوری:گروه ورزش سیمرغ
منبع:jamnews.ir

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد